جنگ هند و پاکستان
lighthouse

درگیری هند و پاکستان که غالبا بر سر منطقۀ کشمیر رخ داده، سابقه‌ای دیرین دارد. این درگیری‌ها از زمان استقلال هند از استعمار انگلیس در سال 1947 میلادی یا 1326 شمسی تا زمان کنونی ادامه داشته‌اند و منجر به قتل و بی‌خانمان شدن هزاران خانوادۀ کشمیری شده‌اند. اما برای درک دقیق این درگیری‌ها باید مروری بر تاریخ این منطقه و به طور کلی، شبه قارۀ هند داشته باشیم.

تاریخچه

سرزمین هندوستان تا مدت‌ها محل زیست اقوام و مذاهب گوناگون بود. در میان مذاهب مختلف، پیروان دو مذهب هندوئیسم و اسلام بیش از سایرین بوده و قدرت بیشتری در هند داشتند. مسلمانان هند مدت‌ها بر مناطق مختلف هند حاکم بودند. اوج قدرت آنها در زمان امپراتوری گورکانی بود که سه سده بر هندوستان حاکم بودند. با این حال، بعد از استعمار و هجوم انگلیس به سرزمین هند، این وضعیت تغییر کرد و از قدرت مسلمانان کاسته شد.

استعمار بریتانیا حکومتی جدید در هندوستان به وجود آورد. انگلیس برخی ایالات هند را مستقیما در اختیار داشت و برخی را نیز به صورت «امیرنشین نوابی» اداره می‌کرد. امیرنشین‌ها در ظاهر مستقل از انگلیس بودند اما به لندن خراج می‌دادند و تحت حمایت آن قرار داشتند. یکی از این ایالات نوابی «کشمیر» بود. این مساله بعدها منجر به مشکلاتی برای هند و پاکستان گردید.

بعد از استقلال هند از انگلیس در سال 1947 ، میان مسلمانان و هندوها مشکلاتی پیش آمد. محمدعلی جناح، از رهبران مسلمان جنبش استقلال هندوستان، مناطق مسلمان‌نشین هند را جدا کرد و کشور پاکستان را بنیان نهاد. بعد از این ماجرا، میان مسلمانان و هندوها درگیری پیش آمد و تنها اعتصاب غذای گاندی، رهبر هند، منجر به توقف موقتی درگیری‌ها شد.

با این حال، چندی بعد مشکلات بزرگتری رخ نمودند. پس از استقلال پاکستان، ایالات نوابی باید تصمیم می‌گرفتند که عضو پاکستان شوند یا بخشی از هندوستان به شمار آیند. قرار شد بر اساس سه شاخص مذهب ساکنان، خواست حاکمان و وضع جغرافیایی، دربارۀ پیوستن ایالات نوابی به پاکستان یا هند تصمیم‌گیری شود. این سه شاخص برای کشمیر مساله‌‌ساز شد. اکثریت ساکنان کشمیر (بیش از 90 درصد) مسلمان بودند و به همین دلیل، دوست داشتند به پاکستان بپیوندند، اما «مهاراجه هاری سینگ»، حاکم وقت کشمیر که یک هندو بود اعلام کرد که قصد ندارد به هیچ یک از دو کشور پاکستان و هند ملحق شود و می‌خواهد استقلال سرزمین خود را حفظ کند.

با وجود این مساله، فشارها از جانب هند و پاکستان بر حکام کشمیر روز به روز بیشتر و بیشتر می‌شد. در نهایت، سینگ در سال 1947 و با امضای سندی به نام الحاق (Instrument of Accession) تصمیم نهایی خود را گرفت. او مصمم شد که به هند بپیوندد. شنیده شدن زمزمۀ الحاق به هند، باعث طغیان مردم مسلمان کشمیر شد و زمینه‌ساز ورود پاکستان به درگیری‌های کشمیر و جنگ هند و پاکستان گردید. 


جنگ اول هند و پاکستان در سال 1947

پس از اینکه حکام کشمیر تصمیم گرفتند بخشی از هند شوند، پاکستان تصمیم گرفت جلوی این اتفاق را بگیرد. مذهب مشترک مردم پاکستان و کشمیر به دولت پاکستان کمک کرد تا طرح نفوذ در کشمیر را اجرا کند. اسلام آباد قبایل مسلمان پاکستان در نزدیکی مرز کشمیر را مجهز کرد و آنها را مخفیانه از مرز کشمیر عبور داد و به سرزمین اصلی رساند. این قبایل با چند ده هزار سرباز مسلح شروع به تصرف شهرهای کشمیر کردند. مدت کوتاهی بعد، ارتش پاکستان هم به جامو رفت و در آنجا موضع گرفت. قبایل پاکستانی از ضعف و سردرگمی ارتش تازه تاسیس هند کمال بهره را برده و در زمانی نسبتا کوتاه تا «مظفرآباد» پیش رفتند اما در آنجا متوقف شده و کمی بعد توسط ارتش اصلی هند به عقب رانده شدند. 

پس از مدت کوتاهی، قبایل مهاجم پاکستانی به شمال کشمیر عقب رفته و در آنجا اردو زدند. در این مرحله از جنگ، ارتش پاکستان هم وارد درگیری‌ها شد و به کمک قبایل مهاجم آمد. درگیری شدیدی میان هند و پاکستان رخ داد. ارتش هند با تیپ زرهی خود به جبهۀ شمالی رفت و توانست نیروهای پاکستان را به عقب براند. با این حال، دو تیپ از ارتش هند که در شهر «سکردو» حضور داشتند، در محاصرۀ نیروهای پاکستانی قرار گرفتند. آنها 6 ماه با ارتش پاکستان درگیر بودند اما سرانجام تسلیم شدند و شهر را به پاکستان تقدیم کردند.

در نهایت، درگیری‌های جنگ 1947 و 1948 با موفقیت نسبی پاکستان به پایان رسید. در 13 اوت 1948 با وساطت کشورهای منطقه و سازمان‌های بین المللی میان هند و پاکستان آتش بس برقرار شد. طبق این حکم، استقلال کشمیر از بین رفت و دو سوم جامو و کشمیر به هند و یک سوم آن به پاکستان رسید.


جنگ دوم هند و پاکستان در سال 1965

موفقیت نسبی پاکستان در جنگ اول منجر به افزایش شجاعت سربازان این کشور شد. دولتمردان پاکستان نیز از نتایج آتش بس سال 1948 راضی نبودند و اراضی بیشتری از پاکستان را می‌خواستند. در نهایت، در سال 1965 اتفاقی افتاد که بهانه را به پاکستانی‌ها داد تا به کشمیر حمله کنند. هند درگیری مرزی جدیدی با چین پیدا کرد و تمرکز خود را بر مرز مشترک با چین گذاشت. پاکستان از فرصت استفاده کرد و با 30 هزار سرباز به مرزهای کشمیر هجوم آورد.

 پاکستان قصد داشت با یک عملیات ضربتی سریع، ارتش هند را غافلگیر کند. سربازان پاکستان با یک هجوم سریع به «اخنور» حمله کردند. آنها قصد داشتند پس از تصرف اخنور به جامو برسند و با تصرف این دو منطقه، کار هند را تمام کنند. اما طرح حملۀ پاکستان با شکست مواجه شد. اسلام آباد توانست به دروازه اخنور برسد اما جنگنده‌های هند جلوی پیش‌روی بیشتر سربازان پیادۀ پاکستان را گرفتند و آنها مجبور به عقب‌نشینی شدند. 

پس ازشکست طرح حملۀ پاکستان، هند شروع به اقدام کرد و با یک ضد حمله به شهر «لاهور» پاکستان رسید. با این حال، هند نیز توفیق چندانی نداشت و حملات هوایی پاکستان باعث شد هندی‌ها پیش‌روی بیشتری نداشته باشند.

بعد از مدتی، جنگ وارد درگیری زرهی و هوایی شدید هند و پاکستان شد و جنگنده‌های غالبا آمریکایی پاکستان و روسی و انگلیسی هند به شدیدترین شکل ممکن با هم درگیر شدند. با این حال، پیروزی قطعی برای هیچ یک از طرفین به دست نیامد و دو طرف مجبور به آتش‌بس شدند و قبول کردند به پشت مرزهای منعقد شده در قرارداد 1948 بازگردند. 


جنگ سوم هند و پاکستان در سال 1971

جنگ سوم پاکستان و هند بیش از اینکه معلول مسالۀ کشمیر باشد، معلول مسالۀ «بنگلادش» بود. بنگلادش پیش از استقلال «پاکستان شرقی» نام داشت و تحت حاکمیت اسلام آباد بود. در ابتدای دهه 70 مردم بنگلادش شروع به انقلاب کرده و تلاش کردند از پاکستان جدا شوند. با این حال، انقلاب آنها به شدت توسط پاکستان سرکوب شد. این مساله باعث فرار بنگلادشی‌ها به هند گردید و هند هم از فرصت استفاده کرد و شروع به تربیت این شورشی‌های فراری نمود. دهلی پس از تربیت و نظم دادن به شورشی‌های بنگلادشی، آنها را به پاکستان شرقی ‌فرستاد تا با حکام پاکستان بجنگند. 

این مساله سبب خشم پاکستان گردید و آنها در تاریخ 3 دسامبر 1971 به هند حمله کردند. پاکستان قصد داشت طرح ضربتی خود را که در جنگ قبل شکست خورده بود، تکرار کند اما این بار تلاش داشت تا یک حملۀ هوایی گسترده علیه هند ترتیب دهد. این عملیات گسترده که با نام «عملیات چنگیزخان» (Operation Chengiz Khan) شناخته می‌شود تحت تاثیر جنگ 6 روزۀ اسرائیل و مصر طراحی شده بود. پاکستان گمان داشت همانطور که اسرائیل توانست با حملۀ هوایی گستردۀ خود به مصر، نیروی هوایی قاهره را از کار بیندازد، پاکستان هم می‌تواند نیروی هوایی هند را از بین ببرد. پاکستان با هواپیماهای خود به 11 پایگاه هوایی هند حمله کرد اما آسیب زیادی به پایگاه‌ها وارد نشد و طرح ضربتی پاکستان شکست خورد.

بعد از جنگ هوایی، دو طرف وارد درگیری دریایی شدند. نیروی دریایی هند قدرت بیشتری داشت و ضربات سنگینی بر پیکر اسلام آباد وارد آمد. در درگیری دریایی، پاکستان شکست خورد و نیروی دریایی هند پس از نابودی ناوهای پاکستانی، بنگلادش را محاصره کرد. بعد از محاصرۀ بنگلادش، جنگنده‌های هند به سرزمین غربی پاکستان حمله کرده و شهرهای مهم پاکستان از جمله کراچی را کوبیدند. این حملات کوبنده باعث زمین‌گیر شدن لشکرهای پیاده و زرهی پاکستان شده و ارسال کمک به پاکستان شرقی جهت شکست محاصره را به تعویق انداخت. هند از این فرصت استفاده کرد و به بنگلادش هجوم آورد و توانست تا «داکا» پیش برود. همزمان، در جبهۀ غربی هم هند توانست وارد کشمیر و شهرهای مرزی پاکستان شود و بدین ترتیب، پاکستان را شکست دهد.

نتایج جنگ باعث شد پاکستان طرح آتش بس را بپذیرد. طبق احکام این آتش بس، بنگلادش برای همیشه از دست پاکستان رفت و مستقل شد.


جنگ چهارم هند و پاکستان در سال 1999

جنگ چهارم هند و پاکستان مشهور به جنگ «کارگل» است. زمینه‌ساز این جنگ، آزمایشات اتمی سال 1998 بود که باعث تنش بین دو کشور شد. تنش اتمی بین پاکستان و هند و رقابت هسته‌ای سبب درگیری در کشمیر شد و زخم کهنۀ آن را باز کرد.

در سال 1999 پاکستان وارد هند شد و سربازان نفوذی آن به منطقۀ مرتفع، کوهستانی و البته استراتژیک کارگل رفتند و برخی نقاط حساس آن را تصرف نمودند تا بدین طریق بتوانند راه اتصال سرزمین اصلی هند به کشمیر را ببندند. 

درگیری میان هند و پاکستان به زودی به یک درگیری سنگین توپخانه‌ای و هوایی و زمینی تبدیل شد. لشکرها در مناطق مرتفع و کوهستانی می‌جنگیدند و تلفات زیادی به دو طرف وارد شد. با این حال، این بار نیز پاکستان نتوانست به اهداف خود دست یابد و آرام آرام به سمت شکست پیش ‌رفت. در نهایت، پاکستان 4 هزار تلفات داد در حالیکه هند تنها 530 کشته داد. این میزان تلفات اسلام آباد را مجبور به آتش بس و عقب نشینی کرد.


سایر درگیری‌ها میان هند و پاکستان

به جز 4 جنگ بزرگ فوق الذکر، درگیری‌های دیگری نیز میان پاکستان و هند به وقوع پیوسته است. این دو کشور سال‌ها است که بر سر کشمیر با هم درگیر هستند اما نباید فراموش کرد که مذاکرات صلح و آتش‌بس نیز به وفور میان سیاستمداران آنها در جریان بوده است، مذاکراتی که البته هیچگاه به سرمنزل مقصود نرسیده است. برای مثال، ۱۴  تا ۱۶  جولای ۲۰۰۱ ، پرویز مشرف، رئیس جمهور وقت پاکستان و آتال بیهاری واجپایی، نخست وزیر وقت هند در شهر آگرا در هند با یکدیگر دیدار کرده و به مدت سه روز به گفتگو و رایزنی پرداختند اما گفتگوهای آنان به انتشار بیانیۀ مشترکی بر سر منطقه کشمیر نینجامید.

در  اکتبر  ۲۰۰۸ هند و پاکستان پس از ۶ دهه، برای اولین بار یک مسیر تجاری بین دو کشور و در خط کنترل کشمیر ایجاد کردند. میوه، منسوجات و ادویه از کالاهای مهمی بود که بین دو طرف رد و بدل شد.

با این حال، درگیری‌های کوچک و بزرگ همیشه این تلاش‌ها را محکوم به شکست کرده است. برای مثال، در فوریه ۲۰۱۹ در یک حملۀ انتحاری با خودرو بمب‌گذاری شده توسط شبه نظامیان «جیش محمد» در منطقۀ تحت کنترل هند در کشمیر، بیش از ۴۰ سرباز هندی کشته شدند. این مساله باعث شد دو طرف تا آستانۀ جنگ نیز پیش بروند.

جدیدترین دور درگیری‌ها، مربوط به حادثۀ تروریستی مرگبار آوریل 2025 است. در این حادثه، یک حملۀ تروریستی مرگبار در کشمیر رخ داد که به کشته شدن ۲۶ نفر در یکی از مناطق گردشگری معروف انجامید. این حمله از سوی هند به گروه‌های وابسته به پاکستان مانند «لشکر طیبه» نسبت داده شده است. دهلی‌نو وعدۀ پاسخ «بلند و واضح» داده و اقدامات تلافی‌جویانه‌ای از جمله اخراج مشاوران نظامی پاکستان، بستن یکی از گذرگاه‌های مرزی و تعلیق معاهدۀ حیاتی آب‌های سند را آغاز کرده است. 


مقالات وابسته
منابع
  1. پژوهشکده سایبرپلیتیک دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش جمهوری اسلامی ایران (دافوس آجا)

ارسال دیدگاه

Captcha